معنی زو بکشیئن - جستجوی لغت در جدول جو
زو بکشیئن
یک نفس دویدن
ادامه...
یک نفس دویدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زو کشیدن
اصطلاحی است در بازی الک دولک که طرف مغلوب باخته باید رد مسافت معینی بدون تازه نفس کردن نفس بدود
ادامه...
اصطلاحی است در بازی الک دولک که طرف مغلوب باخته باید رد مسافت معینی بدون تازه نفس کردن نفس بدود
فرهنگ لغت هوشیار
زو کشیدن
((کِ دَ))
اصطلاحی است در باز الک دولک که طرف مغلوب باخته باید در مسافت معینی بدون تازه کردن نفس بدود
ادامه...
اصطلاحی است در باز الک دولک که طرف مغلوب باخته باید در مسافت معینی بدون تازه کردن نفس بدود
فرهنگ فارسی معین
او بکشیین
حمام کردن، کنایه از عسل کردن، آب کشیدن پارچه و پوشاک
ادامه...
حمام کردن، کنایه از عسل کردن، آب کشیدن پارچه و پوشاک
فرهنگ گویش مازندرانی
پر بکشیئن
پرواز کردن، برخاستن پرنده
ادامه...
پرواز کردن، برخاستن پرنده
فرهنگ گویش مازندرانی
خو بکشیین
خرناس کشیدن در خواب، خرخر کردن
ادامه...
خرناس کشیدن در خواب، خرخر کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
سو بکشیین
تیز کردن کارد و دیگر ادوات، تابیدن
ادامه...
تیز کردن کارد و دیگر ادوات، تابیدن
فرهنگ گویش مازندرانی